گورده


ساعت 8:10 عصر دوشنبه 89/1/16

خدایا!

تو را صدا می‌زنم!

آیا می‌شنوی؟

می‌دانم که حتما میشنوی

پس بدان که

اول تورا دوست دارم

تو نیز مرا دریاب

تو نیز اول مرا دوست داشته باش

منتظرم

صدایم کن

دوستت دارم به اندازه خودت

عاشقت هستم به وسعت دلی که در این سینه گذاشتی

مرا دوست داشته باش به اندازه خودت

عاشقم باش به اندازه قلبت

آن وقت من

خوشبخت ترینم

منتظرت هستم


¤ نویسنده: علی

سخن شما( )

ساعت 4:34 عصر دوشنبه 89/1/9

 

کم کم که به روزهای اخر سال نزدیک میشیم

حس و حال عجیبی به دلم رخ میده ...

بی درنگ دلم به یادت می افته ...

به یاد حماسه افرینی  مردانت

در غربت خاکی کربلایی می افته ...

به یاد غروب های با صفایی که دل

در طلوع دوباره ان جان دوباره خواهد بخشید ...

به یادانها که به اشتیاق رسیدن

به مقصد عشق و سر منزل مقصود بهانه را در تو دیدند ...

به یاد شبهایی که مردانت در نماز

شبهایشان از عمق جان با معبود خود عشق بازی می کردند ...

به یاد سنگرهایی که نمی دانند

با زبان بی زبانی بگویند

بر سربازان خمینی (ره) چه گذشت ...

به یاد ان مردان عاشورایی

که با ذکر یا حسین (ع) خود دشمن

بعثی را انچنان در سرزمینت به خاک و خون کشیدند ...

به یاد سردارانت که می افتم بغض دلم را می شکند

و مجال سخن را از زبانم می رباید ...

ای شلمچه هرکز از یادمان نمی رود

سردارانت بار دگر به ندای

هل من ناصر ینصرنی مولایشان گوش فرا دادند

و نگذاشتند وجبی از خاک مقدس میهنشان

که جای خون لاله های بسیاری در ان نقش بسته بود

به دست انهایی بیفتد

که هزاران سال پیش خون بر دل فرزندان

مولایمان علی (ع) کردند ... یادشان بخیر ...

ستاره ها رفتند و ما را همدم غربت

و زرق و برق های شهر رنگین

با جاذبه هاو لذت های دروغین نمودند ...

ای شلمچه امسال نیز همراه با کاروان راهیان

سرزمینت با دلهایی پر از یادگاری

از همرزمانت دوباره خواهیم امد . منتظر باش .


¤ نویسنده: علی

سخن شما( )

ساعت 4:26 عصر دوشنبه 89/1/9

سلام برتو ای شلمچه ای کربلای ایران

شلمچه سرزمین با شرافتی است که شرافت خود را

از دو حادثه و دو قافله و دو قدم دریافت کرده است .

قافله ی از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد ،

امیر این قافله حجت خدا

حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) بود

که در مسیر خویش از بصره به سوی اهواز بر خاک شلمچه قدم نهاد

و شبی را در نخلستان این منطقه بیتوته کرد.

قافله دیروز مولا ، ردپایی از خود برجای گذاشت

که شیعیانش در دفاع مقدس ،

در منطقه شلمچه جاده امام رضا (علیه السلام)م را امدند

و سینه ها را سپر کردند و با فریاد " یا زهرا (س) " خون دادند

که دیگر به اسلام سیلی نزنند

و مولایشان را به ولایتعهدی مامون نبرند.

در شلمچه اگر اهل دل باشی می تونی

صدای پای فرشته ها را به وضوح بشنوی

 


¤ نویسنده: علی

سخن شما( )

ساعت 9:32 صبح دوشنبه 89/1/9

+ فرزند خاک که راهی کربلای ایرانی و ای همرنگ دریا و دوستانی که آ نجا بودینو حالا برگشتین /کنار اروندرود و دیدن غروب اروند همیشه یک خاطره برایم دارد و آن هم شهادت رگباری شهدای عملیات کربلای 4 است که همیشه هیچ کس یادی از آنان نمیکنند//فرزند خاک غروب اروند را اگه دیدی سلام منو به اروند غروب زده برسونو بگو اگه این رسم زمین و آسمان نبود تو باید سال های سال فقط غروب داشته باشی


¤ نویسنده: علی

سخن شما( )

::::::::::::::::::::::

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
7310

:: درباره من ::

گورده


:: لینک به وبلاگ ::

گورده

::پیوندهای روزانه ::

:: آرشیو ::

اسفند 1388
فروردین 1389

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

دوستانه
رضا
آپتود بهار بیست

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

language ::::مترجم::::

:: خبرنامه وبلاگ ::